احتمالا عبارت جستجوی معنایی به گوش تان خورده و درباره این که معنی آن چیست؟ چه تاثیری در سئو سایت دارد و اینکه چه تفاوتی با روش جستجوی قدیمی یعنی جستجوی کلمه کلیدی دارد، سوالاتی برای شما به وجود آمده است. در این مقاله دقیقا با مفهوم جستجوی معنایی و اثرات آن روی سئو آشنا میشوید و یاد میگیرید چگونه مطالب سایتتان را برای جستجوی مفهومی بهینه کنید. و قطعا تمامی نگرانی های شما بابت رتبه و ترافیک سایتتان از بین میرود. شاید در نگاه اول جستجوی معنایی کمی پیچیده و گیج کننده باشد، اما هیچ جای نگرانی نیست! آنقدر هم که فکر میکنید، جستجوی معنایی ترسناک و نگران کننده نیست. حدود 8 سال پیش سئو سایت برای گوگل و دیگر موتور های جستجو در استفاده بیش از حد از کلمه کلیدی در محتوا و ساخت بک لینک در حجم زیاد خلاصه میشد. هم چنین بسیاری از سایت ها با مهندسی معکوس رفتار و کارهای رتبه های اول گوگل، رتبه سایت شان را بهبود میدادند. اما امروزه دنیای سئو دست خوش تغییرات بسیاری شده است. عملکرد موتور های جستجو برای رتبه بندی تغییرات اساسی داشته است، به همین دلیل برای رسیدن به جایگاهی برتر در نتایج جستجو باید به درک بهتری نسبت به این عملکرد برسید و بر اساس آن وب سایتتان را سئو کنید. در واقع شناسایی کلمات کلیدی دیگر به اندازه کافی مفید نیست! باید بتوانید مفهوم این کلمات را درک کنید و محتوایی تولید کنید که اطلاعاتی و مفید و کاربردی درباره آن چیزی که کاربر به دنبال آن است را ارائه دهد.
به بیان ساده شما نیاز به درک نیت کاربر از جستجو دارید. (اینکه چطور می توانید این مسئله را درک کنید را هم بررسی میکنیم ولی قبل از هر چیزی اجازه دهید به شما بگویم اصلا جستجوی معنایی چیست)
جستجوی معنایی یا Semantic Search چیست؟
جستجوی معنایی یا همان Semantic Search، مطالعه و درک ارتباط واژهها با یکدیگر و منطق حاکم بر این ارتباط است. در واقع، جستجوی معنایی با درک خواسته کاربر از طریق معنای کلمات در بافت (Contextual Meaning)، دقت نتایج جستجو را افزایش و نتایج بهتری را به کاربر نمایش می دهد. یعنی موتورهای جستجوگر در جستجوی معنایی از طریق تطبیق مفهوم، مترادف کلمات و الگوریتم های زبان طبیعی (natural language) نتایج جستجوی تعاملی بیشتری را فراهم می کنند. به بیانی ساده تر : جستجوی معنایی با تلاش برای درک نیّت و مقصود جستجو کننده از طریق بررسی معنای کلمات و عبارت ها در متن، در فضای دادههای قابل جستجو (می تواند فضای وب باشد، یا در یک سامانهی محدود مانند یک شبکه کامپیوتری) نتایج مرتبطتری را برای جستجوی کاربر فراهم می کند.
در متن بالا منظور از بافت فرآیندی است که بعد از یک جستجو شکل میگیرد و معنای عبارت جستجو شده را محدود کرده و آن را دقیقتر و مشخصتر میسازد. به بیان سادهتر بافت، هر چیزی است که یک کلمه درون آن و در ارتباط با آن تفسیر میشود. منظور از معنای بافتی، معنایی است که بر اساس متن و محتوا و شرایط از واژه، عبارت یا جمله فهمیده میشود. مثلا کلمهی «چی» در گفت و گوی ما ایرانیان همیشه یک معنای خاص ندارد و بسته به بافت، یعنی همان فضا و شرایطی که این کلمه در آن گفته میشود، میتوان معانی مختلفی از آن برداشت کرد. مثلا اگر با لحنی کنایهآمیز، و با چهرهای سرشار از ناراحتی و با نگاهی نه چندان دوستانه این عبارت را بر زبان بیاوریم مخاطب ما باید معنایی کنایهآمیز و منفی از آن برداشت کند. گوگل هنگامی که میخواهد محتوای مربوط به یک کوئری (Query) را تشخیص دهد، عوامل مختلفی را در نظر میگیرد، که در زیر چند نمونه از این عوامل آورده شده است :
- سابقهی جستجوی کاربر یا همان History مرورگر
- سابقهی جستجوی همگانی : جستجوهایی که به طور پی در پی در بازههای زمانی نزدیک توسط فرد یا افراد مختلف انجام شدهاند و با جستجوی کاربر مرتبط هستند.
- محل جغرافیایی کاربر : بسته به محل کاربر، گوگل میتواند تشخیص دهد کدام نوع نتایج برای او مناسب تر است.
- خصوصیات کوئری (Query) : خصوصیات نوشتاری، روش های مختلف نوشتن یک کلمه و … .
- دامنههای لینک داده شده به متن ها و اسناد مربوط به موضوع جستجو
- کنار هم بودن کلمات (Co-Occurrence) و فاصلهی میان آنها
جستجوی معنایی چگونه کار می کند؟
در سال 2013 گوگل با معرفی الگوریتم مرغ مگس خوار (Hummingbird) نشان داد که در حال تغییر نگرش خود به مفهوم جستجوست و از این پس قصد کاربر را نیز سعی دارد که از جستجو شناسایی و تشخیص دهد. همانطور که در آن سال نیز گفته شد، این الگوریتم یکی از بزرگترین تغییرات بنیادی گوگل از سال 2009 بوده است و نتیجه آن، نتایج دقیق تر به پاسخ سوال ها می باشد. در واقع به جای اینکه به کلمات در جستجو نگاه شود به مفهوم عبارت توجه می گردد.
از یک کلمه معانی مختلفی می توان برداشت کرد و نوع و زمان استفاده از آن نیز بر مفهوم کلمات تاثیر گذار است. حتی با پایان تایپ عبارت مورد جستجو نیز ممکن است ابهاماتی درباره نیت اصلی کاربر از جستجو وجود داشته باشد. بنابر این راه درازی تا ارائه دقیق نتایج جستجو مانده است. در حال حاضر گوگل در حال کار بر روی داده های جستجوی خود است تا دانش خود را نسبت به این موضوع کاملتر کند. این اطلاعات موسوم به گراف دانش می باشد.
مزایای جستجوی معنایی برای بازاریابی دیجیتال (دیجیتال مارکتینگ)
- بازدیدکنندگان سایت در هنگام یافتن پاسخ سؤالات به راحتی لذت میبرند؛
- غنیسازی معنایی میتواند تجربه کاربر را بهبود بخشد؛
- ذکاوت کسب و کار افزایش مییابد؛
- شرکتها میتواند روابط بهتری با مشتریان ایجاد کنند؛
- استراتژی معنایی شامل هر دو جستجوی پولی و غیر پولی میشود؛
- رباتهای گوگل راحتتر میتواند سایت را درک کنند و جستجو را با محتوای شما ارتباط دهند.
جستجوی معنایی کمک میکند محتوایی با کیفیت پایین از یک جستجو حذف شود و به کاربران مفیدترین نتایج ارائه میشود. از لحاظ محتوا کمک میکند محتوای تکراری، کپی شده رتبه آن به پایین کشیده شود. تمرکز جستجوی معنایی بر روی متنی است که اتکای کمتری بر روی کلمات کلیدی داشته باشد (با این حال هنوز هم با ارزش هستند) و بر روی محتوایی با کیفیت بهتر برای پاسخ به سؤالات تمرکز دارد. تمرکز بر پرسشها و ارائه پاسخها به موقعیت نام تجاری و یا وب سایت شما به عنوان یک اعتبار کمک میکند و ارائه موارد مفید منجر به بهیود موقعیت شما بر روی گوگل میشود. بنابراین اعتبار شما در کسب و کارتان میتواند یک سرمایهگذاری بزرگی برای بازارایابی آنلاینتان ایجاد کند. هنگامی که وبسایت شما برای جستجوی معنایی بهینه شد، میتوانید از مزایای آن بهره ببرید. چالش شما این است که موتورهای جستجو و خوانندگان همه احترام زیادی برای وبسایت تان بگذارند. بنابراین میتوانید حضور آنلاین خود، اعتبار و موفقیت خود را افزایش دهید. کارشناسان وب24 همواره توصیه می کنند که محتوای خود را به گونه ای تولید کنید که برای کاربران مفید باشد و از تکرار کلمات کلیدی و تولید محتوایی که صرفا با هدف ارتقا رتبه در موتورهای جستجو ایجاد شده است، پرهیز کنید. به طور پیوسته، الگوریتمهایی که معناهای جستجو ما را درک میکنند هوشمندانهتر شدهاند. با یک روش بازیابی اطلاعات دقیقتر، ارتباطهای بیشتری مییابند و در نهایت سرنخهای بیشتری ارائه میکنند. جستجوی معنایی نه تنها ابزاری برای جستجو و بازیابی اطلاعات است بلکه یک روش قدرتمند برای جمع آوری دانش است و به معنای واقعی به ما کمک میکند دنیای اطلاعات در نوک انگشتان ما قرار گیرد.
گوگل چطور جستجوی معنایی را درک می کند؟
گوگل وقتی یک جستجو اتفاق می افتد عوامل زیر را در نظر می گیرد:
تاریخچه جستجوی کاربر
- موقعیت مکانی کاربر ( بسته به محل جغرافیایی کاربر موتورهای جستجو نتایج متناسب با آن را نشان می دهند)
- سابقه جستجوی جهانی: جستجوهایی که به طور پی در پی در بازههای زمانی نزدیک انجام شدهاند و با جستجوی کاربر مرتبط هستند
- خصوصیات جستجو ( ویژگی های املایی و تنوع نگارشی و ...)
- دامنههای لینک داده شده به متون و اسناد مربوط به موضوع جستجو
- هم نشینی واژگان و فاصله آنها از هم
شاید برای شما جای سوال باشد که گوگل چطور می تواند جستجوی معنایی را درک می کند؟
الگوریتم RankBrain در سال 2015 راه اندازی شد و در آن زمان برای درک و تفسیر 10 الی 20 درصد جستجو ها مورد استفاده قرار می گرفت. اکنون گوگل از آن به عنوان یک الگوریتم محوری استفاده می کند. الگوریتم RankBrain می تواند الگوی موجود در جستجوها را تشخیص دهد و بافت آن را تعیین و رفتار بعدی کاربر را شناسایی کند. این الگوریتم وب سایت ها را بر طبق مرتبط بودن آن ردیف می کند به این بدین معنی که بهینه سازی وب سایت و یا جستجوی معنایی یک امر حیاتی برای سئو است. اما چطور می توانید این امر را تحقق بخشید ؟ جواب استفاده از اندیس گذاری معنایی کلمات نهفته یا کلمات کلیدی LSL است.
اندیس گذاری معنایی کلمات کلیدی (LSL) چیست؟
LSL سیستمی است که به گوگل اجازه می دهد دیگر کلمات کلیدی محتوایی را نسبت به کلمه کلیدی اصلی سنجیده و بافت محتوا را درک کند. این به گوگل امکان می دهد موضوع محتوا را بهتر فهمیده و آن را نسبت به جستجو رتبه بندی کند. اساساً گوگل از طریق همین کلمات کلیدی LSL می تواند مرتبط بودن کلمات کلیدی با موضوع جستجو شده را دریابد. به عنوان مثال: اگر کسی عبارت " کامپیوتر جدید مک" را جستجو کند " و شما یک مقاله خوب در مورد " محصولات اپل " دارید، گوگل از کلمات کلیدی LSL که به محصولات معروف اپل اشاره می کند استفاده میکند تا بفهمد آیا محتوای شما در مورد میوه شرکت است، یا خود شرکت و بعد اینکه آیا منظور از محصولات، خط تولید جدید کامپیوترها است یا نه. گوگل به دنبال کلمات معنایی LSL ای است که وب سایت های رتبه دار از آنها استفاده می کند. بنابراین اگر یک سایت رتبه دار در مورد "کامپیوترهای جدید مک " از کلمات معنایی LSL مانند "صفحه نمایش" و یا "هارد درایو" استفاده کند این کلمات در مورد سایت شما نیز اسکن می شود تا بافت محتوا تشخیص داده شده و بر اساس آن سایت شما را رتبه بندی کند. این یعنی وقتی محتوای خود را با کلمات کلیدی خاصی بهینه می کنید باید از کلمات معنایی LSL نیز استفاده کنید تا گوگل قادر باشد بافت محتوای شما را تشخیص دهد. یکی از راه های شناسایی کلمات کلیدی معنایی جهت بهبود سئو معنایی استفاده از LSIGraph است. کلمه کلیدی متتخب خود را در نوار جستجو وارد کنید. در این صورت لیستی از کلمات کلیدی معروف LSL که می توانید در متن خود از آنها استفاده کنید برای شما نمایش داده می شود.
تاثیر جستجوی معنایی در سئو و رتبه بندی گوگل
در نتیجه جستجوی معنایی ، تغییراتی در روش های سئو به وجود آمده که بیشتر مربوط به محتوا و نحوه نگارش مطالب سایت می شود. این مفهوم ، صفحات سایت ها را به سمت زبان محاوره ای سوق داده است. همچنین تعداد کلمه کلیدی در صفحه تاثیری در کسب رتبه بهتر ندارد. گوگل بر ارائه سریع و دقیق نتایج به کاربران تمرکز کرده تا جایی که با جستجوی عبارات ناقص یا املای نادرست نیز نتایج دقیقی را ارائه می دهد. دیگر لازم نیست کلمات یا عبارات دقیقاً مطابقت داشته باشند و عینا تکرار شوند ، فاکتور مهم در رتبه بندی ، میزان انطباق با جستجوی معنایی می باشد. شما باید در محتوایی که تولید می کنید ، نیت و هدف کاربر را ملاک قرار دهید. مثلا اگر در رابطه با سئو می نویسید ، باید بدانید کاربری که به شما مراجعه می کند جهت بهبود رتبه سایت است. پس عبارت کلیدی بهبود رتبه سایت ، هسته اصلی محتوای فرضی شما می باشد.
در نتیجه جستجوی معنایی ، کاربران وب جستجوی سریع و آسان تر را تجربه می کنند و نتایج مرتبط را با دقت بیشتری مشاهده می کنند. در گذشته ، کاربران مجبور بودند برای یافتن صفحه وب مورد نظر خود چندین عبارت و کلمه متفاوت رد در چند مرحله جستجو کنند. به همین دلیل در سئو باید ذکر دقیق کلمات و عبارات کلیدی که توسط کاربران جستجو می شد ، با تعداد بالا در محتوا رایج بود. اما جستجوی معنایی با برداشتن تمرکز از روی کلمات خاص یا اصطلاحات ، دستیابی به اطلاعات موردنظر را برای کاربران آسان تر کرد. تاثیر این عملکرد در تغییر استراتژی های سئو در چند سال اخیر به وضوح قابل مشاهده است.
هدف از بروزرسانی هر الگوریتم بهبود تجربه کاربران از جستجو در گوگل است. با بروزرسانی الگوریتم مرغ مگس خوار ، نتایج جستجوی ارائه شده به کاربران براساس نزدیک ترین صفحات به قصد و هدف کاربر ، رتبه بندی می شوند. در حال حاضر کاربران ، همانطور که صحبت می کنند ، عبارات و کلمات را در گوگل جستجو می کنند و این موتور جستجو نیز با استفاده از هوش مصنوعی مفهوم و معنای عبارات را تحلیل و نتایج را ارائه می دهد. با تأکید کمتر بر کلمات کلیدی خاص و اصطلاحات رسمی ، وب سایت ها مجبورند برای اینکه در رتبه بهتری قرار بگیرند ، محتوای بهتر و روان تری از حیث نگارشی را ارائه دهند. استفاده از عبارات عجیب و غریب برای کاربران و گوگل اهمیتی ندارد. برای تولید محتوای با کیفیت بالا ، نویسنده باید تحقیقات کامل تری در مورد موضوعات موردنظر انجام دهد و به روشی بنویسد که مطالب به زبان محاوره ای نزدیکتر و به راحتی قابل خواندن باشند.
- نتایج باکیفیت تر با جستجوی معنایی
با سئو معنایی ، صفحات نتایج جستجو محل نمایش مطالب با کیفیت بالاتر شده به گونه ای که هرچه کیفیت محتوا بیشتر باشد ، در رتبه بهتری قرار می گیرد. برای نمونه یکی از نتایج جستجوی معنایی ، نمایش پاسخ به سوالات در نتایج جستجو به کاربر است بدون اینکه نیازی به کلیک روی لینک یا سایت خاصی باشد. گاهی اوقات عبارتی را جستجو کرده اید که با لیستی از سوالات و پاسخ آنها در صفحه اول گوگل روبرو شده اید ، این نتیجه همین جستجوی معنایی است. این پاسخ ها توسط گوگل جمع آوری شده و در نتایج جستجو (SERP) نمایش داده می شوند. که البته این نوع نتایج برای وب سایت های باکیفیت تر نمایش داده می شود.
هدف جستجوی معنایی ، ایجاد بیشترین ارزش برای کاربران وب و برآورده نمودن دقیق نیازهای آنان است . پس در فرآیند سئو باید زمان بیشتری صرف بهینه سازی محتوای وب سایت شود تا ارزش و کاربرد محتوا برای کاربران بالا باشد. از تاثیرات semantic search این است که اکثر استراتژی های سئو به سمتی رفته که رضایت کاربران تامین شود. زیرا گوگل رفتار کاربران را ملاک رتبه بندی قرار می دهد ، اگر یک سایت بازدید مناسبی داشته باشد و مدت زمان حضور کاربران روی آن بالا باشد و همچنین کاربر ورودی به سایت از تعداد صفحات بیشتری بازدید کند، از دید گوگل مستحق کسب رتبه بالاتر در نتایج جستجو است.
- تأکید کمتر بر کلمات کلیدی
همانطور که اشاره کردیم ، با ظهور جستجوی معنایی ، تعداد کلمات کلیدی در یک متن هیچ ارزشی ندارد. مهم این است که محتوا چقدر با هدف اصلی کاربر تطابق دارد. روزهایی که وب سایت ها صفحات خود را از کلمات کلیدی اشباع می کردند و هر صفحه باید نسبت خاصی از کلمات کلیدی به کل کلمات را رعایت می کرد ، گذشته اند. با کمرنگ شدن تاثیر کلمات کلیدی ، کاربردی بودن و نزدیک بودن محتوا به اهداف کاربر اهمیت پیدا کرده است.
- انعطاف پذیری بیشتر در جستجوی معنایی
فاصله گرفتن از تطابق کامل عبارات کلمات کلیدی ، نویسنده یا متخصص سئو و تولید محتوا ، انعطاف بیشتری در نگارش محتوای صفحه دارد. همچنین استفاده از عبارات جایگزین ، کلمات کلیدی طولانی ، کلمات مترادف lsi این امکان را می دهد که یک صفحه به ازای عبارات بیشتری در نتایج جستجو دیده شود. این انعطاف پذیری به نویسنده کمک می کند ، تا از عبارات بیشتر و غنی تری در محتوا استفاده کند و بدون ترس از تاثیر تعداد کلمه کلیدی اصلی در رتبه بندی ، عبارات متنوع ، مرتبط و مترادف را به کار ببرد و نه تنها رتبه بهتری در گوگل کسب کند ، بلکه به ازای عبارات متفاوت در راستای موضوع اصلی که کاربران جستجو می کنند در نتایج گوگل ظاهر شود.